دانلود رمان شکنجه (جلد دوم) از رویا رستمی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
اینجا در مورد برادر ونداد اسمش ویهانه ک با ی دختر شیطون و پرو اشنا میشه اوین بعد اوین (اسمش درس یادم نی) میزنه ب ماشین ویهان اونم ک پلیسه و….
خلاصه رمان شکنجه
صدایش را از پشت سرش شنید. حتی تن صدایش هم شر و شیطان بود. مطمئن بود از آن دخترهایست که از دیوار راست بالا می رود. به سمتش برگشت. تیپش هم پسرانه بود. نوع لباس پوشیدنش به یک خانم شبیه نبود. باید یکی یادش می داد زن بودن یعنی چه؟ _سلام علیکم آوین تیز نگاهش کرد. _سلام. ویهان داد زد: اوسا تعمیر کار در حالی که دستش را از روغن ماشین پاک می کرد از کنار ماشینی به سمتشان آمد. _جوونم داداش. هزینه رو خدمت خانم بگید. لحنش پر از بدجنسی بود. آوین دست به سینه نگاهشان کرد. _خانم ماشین این آقا حدود ۵۰ میلیون خرجش میشه، مال خودتونم ۲۰
میلیون خسارت دیده. آوین وا رفته نگاهشان کرد. یعنی چی؟ چرا این همه گرون؟ خانم شما مگه تو بازار نیستی، همه چیز سر به فلک کشیده. آوین آب دهانش را قورت داد. این همه پول را از کجا می آورد؟ بیمه ی لعنتی چرا آخر تمام شد؟ ویهان با لذت نگاهش می کرد. چیزی شده؟ آوین سرش را به چپ و راست تکان داد. هیچی. خب کی پرداخت می کنی؟ من به ماشینم احتیاج دارم. آوین رنگ پریده گفت: من برم بیرون و بیام. ویهان به دنبالش رفت. فقط فاصله اش را حفظ کرد. آوین گوشیش را برداشت تا به پدرش زنگ بزند. ولی در دسترس نبود. ویهان نگاهش کرد. می دانست مشکل دارد.
حداقل از رفتارش مشخص بود. ویهان به سمتش رفت. _برسیم به پیشنهاد من. آوین کلافه به سمتش چرخید. چه پیشنهادی؟ با من بیا. به سمت تعمیر کار برگشت. دستش را در هوا تکان داد. می بینمت اوسا. در خدمتیم. جلو افتاد و آوین هم به دنبالش. ماشین پارسی که پلاک شرکتی داشت کمی آنطرف تر پارک بود. آوین بی قید رفت و سوار شد. ویهان لبخند زد. ماشین را روشن کرد نگاهش کرد. بیشتر لباسش یا جین بود یا به رنگ سیاه گوشواره ی سیاه، انگشتر های سیاه که تمام انگشتش را پر کرده بود. حتی لاکش هم سیاه بود. تو شیطان پرستی؟ آوین ریلکس گفت: نه. به این سوال عادت داشت…