دانلود رمان پاییز یخ زده از کوثر شاهینی فر با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
ماجرای ۳ دوست پاییزِ گیر کرده بین هامون و ساشا ماجرای یک تعرض! بین عشق و نفرت و در آخر انتقام …! ساشا رییس یک باند که برای اهداف خودش همسر رقیبش رو به غنیمت می بره! همه چیز از آزار دادنی شروع میشه که ریشه در عشق داره!
خلاصه رمان پاییز یخ زده
طول میکشه تا برسیم و ترافیک بیداد میکنه! میرسیم و من پیاده میشم !… هامون با اون کت پشمی سیاه رنگش ایستاده … جلوی بیمارستان … سرک میکشه هر تاکسی که اونجا نگه می داره… تهش به من میرسه… نگاهش… با عجله جلو میاد و قبل از من خم میشه سمت شیشه ی شاگرد ماشین… من اما بی محل میرم سمت ورودی بیمارستان که بازوم کشیده میشه… عقب برمیگردم: صورت به صورت با هامون که با غیض دستم رو می کشم بیرون از دستش… محل نمیده به این حالت چندش وار صورتم و میگه: فرار کردی ؟!؟!
_نمیبینی ؟!؟_ ! زنده ت نمی ذاره! _همینو می خواستی! _خواستم بفهمی این ساشا اونی نیست که تب میکردی برات می مرد! _فهمیدم… راحتی الان؟ به دستم اشاره میکنه… اخم داره… کلافه س… عصبیه … تا حالا هیچ وقت پای تند جواب دادن وبد جواب دادنم باهام دعوا نکرده، عصبی نشده… الانم همینه … بی محل به این بد حرف زدنم میگه: اون شکسته ؟! به تمسخر می خندم… لا به لای اشکایی که هنوز بند نیومدن و تا وقتی لنا رو نبینم بند نمیان!… بینیم رو بالا میکشم و میگم: آره !… خوشحالی؟!
بهش پشت میکنم و سمت ساختمون میرم که باز مانعم میشه… دستم رو میکشم و این بار ولم نمیکنه : برت میگردونم! زل میزنم به چشمای به هم ریخته و طوفانیش… به چشمای رنگی که به نظرم زشت ترینن… لب میزنم: جهنم با جهنم فرق نداره! آقایی کنارمون میرسه و میگه: مزاحمت ایجاد نکن اقا! هامون عصبیه خودش … من خودم زمینه ی به هم ریختنش رو ایجاد کردم که حالا کفری دستم رو ول میکنه و یقه ی اون مرد رو میگیره!… انگاری زمینه ی تخیله ی این فشار عصبی براش فراهم شده…